سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان آبی من
قالب وبلاگ


بعد از آن پیامک که خبر مرگ آرزوهایم را رساند انگار کسی مشتی خاک داغ به چشمانم پاشید !!

نکند آن مشت خاک در دستان تو این چنین گرم و سوزنده شده بود ؟


قلبم چونان مردمی که برای عرض تسلیت به مسجد می آیند هی پر و خالی میشد و در هر بار پر شدن و خالی شدنش دردی وحشتناک چون درد صاحب عزا بر سینه ام می نشست .

میدانی وقتی تو با من سازگاری نداری اشک هم با چشمانم سازگاری ندارد.

جاروی مژگان بر سرشک گرم می تازد و اشک هراسان بدون آن که سیبی خورده باشند از بهشت خود رانده می شود !

پیامت بغض خفه کننده ای را برایم به ارمغان آورد بغضی که فقط روی شانه های تو خالی می شوند ...

وقتی نیستی تا سر بر شانه هایت ؛ بغض خالی کنم و پیرهن آبی ات را با چشمه ی اشک خیس کنم چرا در اوج انتظار ؛ خبر مرگ رویاهایم را این چنین بی پروا می دهی ؟

تو که نوشم نی نیشم چرایی ؟
تو که مرهم نی بر زخم ریشم
نمک پاش دل ریشم چرایی ؟

دیوار سرد امروز پناهم شد در حالی که بودی و نخواستی باشی ...


مرا از رویاهایم نگیر ...

یادت هست وقتی آهنگ آخرین " تلاش ستار " را برات گذاشتم ؟

این آخرین تلاشمه واسه به دست آوردنت
باور کن این قلبو نرو این التماس آخره
چقدر می خوای تو بشکنی
غرور این شکسته رو
هر چی می خوای بگی بگو
اما نگو بهم برو

اون وقت گفتی گوش کن و من مثل همیشه گوش به فرمان ؛  گوش کردم .

" این دلو عاشقش نکن اگه منو دوست نداری
راحت بگو اگه می خوای قلب منو جا بذاری "

یادته ؟

:::::::::::::::::::::

حالا میگم :
دلم پر از شکایته اما صدام در نمیاد
می ترسم از دستم بری
کاری ازم بر نمیاد

::::::::::::::::::::::::::::
پ . ن:
یادت بمونه این دفعه تو خواستی که آسمان مان آبی شود

بگذار آبی بماند
 



برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 89/10/30 ] [ 11:29 عصر ] [ ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ


آخرین مطالب
برچسب‌ ها
امکانات وب